سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

مدح و شهادت امیرالمومنین علیه السلام

شاعر : مسعود اصلانی
نوع شعر : مدح و مرثیه
وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
قالب شعر : ترکیب بند

آسمان بود و علی بود و شب و غمهایش            گردی از غصه نشسته به روی سیمایش

آخرین سفـرۀ افـطارعـلی فـرق نکرد            باز هم نان و نمک در عوض خرمایش


میهـمان بودن بابا خـوشی دخـتـر بود            داشت دلـشـورۀ سخـتی ز غـم بابایـش

چقـدر چـشم به بـالای سرش می‌دوزد            پُـر درد است چـرا زمـزمـۀ لبـهـایـش

بی‌قرار است و از این حالت او معلوم است            زنده شد در نظرش خاطـرۀ زهـرایش

رفت مولا طرف مسجد و با خود می‌برد            عــالـمـی را طـرف حـادثـۀ فـردایـش

سالها رنج و غم از صوت اذانش پیداست

اشهدُ انّ عـلی زخـمـی داغ زهـراست

آسمان پای غم بال و پرش ریخت به هم            و زمین بر اثر چشم ترش ریخت به هم

می‌کـشد آه عـلی قـلب زمان می‌سوزد            چه تبی داشت؟ فلک بر اثرش ریخت به هم

نـوبـت سـجـدۀ آخـر شد و واویـلا شد            تیغ بالای سرش؛ دور و برش ریخت به هم

ضربه‌ای سخت به فرق سراو کوبیدند            استخوان باز شد و فرق سرش ریخت به هم

دل محراب پر از خون و زمین خون و محاسن خونی            بین خون دید پدر را پسرش ریخت به هم

طرف خانه علی را به چه حالی بردند            زینب از دیدن وضع پدرش ریخت به هم

بین چـشمان پدر اشک خـدا را می‌دید

سالها مانده ولی کرب و بلا را می‌دید

سر و کارش به غـم سوخـتنی می‌افتد            پـای زخــم بـدن بـی‌کـفـنـی مـی‌افــتـد

دیدن زخـم برادر جگـرش را سوزاند            یــاد زخــم بــدن پــاره تـنـی مـی‌افـتـد

دست و پا می‌زند و دشمن بی‌احساسش            بـا دم تـیـغ بـه جـان بــدنـی مـی‌افــتـد

سر و کار نوک یک نیزۀ لب تشنۀ خون            بـه کـویـر پُـرِ خــونِ دهـنـی مـی‌افـتـد

سر او را به سـر نـیـزه زدند و دیـدند            چشم او خـیره به چشمان زنی می‌افتد

وقت غـارت شدنـش آه به دست قاتـل            خـواهـری دید عـقـیـق یـمـنی می‌افـتد

از تنش پیرهنش را که به غارت بردند

دخـتران حـرمش را به اسارت بُـردند

نقد و بررسی

بیات زیر در تمام سایت‌ها « تا جائیکه ما بررسی کردیم» بصورت زیر آمده است که احتمالا اغلاط تایپی است و موجب بر هم خوردن وزن، آهنگ و معنای شعر شده است، لذا جهت رفع نقص اصلاح گردید



بین چـشمان پدر اشک خـدا را می‌دید            سالها مانده ولی کرب و بلا را دید